خیلی اوضاع خیته. هوش مصنوعی همینطور در حال پیشروی است و یك به یك سنگرها در مینوردد. همه آنچه قبلا آرزو و آرمان به حساب میآمد، در حال تبدیل شدن به خاطره است. چند وقت همه بیكار میشویم یا در بهترین حالت ناچاریم كار یدی بكنیم و به رعیتهای ماشینها تبدیل شویم، چون در هر كاری كه به ذرهای تفكر و حساب و كتاب نیاز داشته باشد..
آیا جامعه ایران در حال فروپاشی است و صحبت كردن از جامعه و اجتماع در ایران بیمعنا شده؟ سالهاست كه برخی -بعضا اصحاب علوم اجتماعی- میگویند كه ایران دچار فروپاشی اجتماعی شده و گسستها و شكافهای برسازنده اجتماع مثل شكافهای نسلی و جنسیتی و قومی و زبانی و دینی و طبقاتی و فرهنگی به حدی رسیده كه عملا نه با یك جامعه كه با مجموعی از افراد و جزیرههایی ازهم گسسته مواجه هستیم كه به سختی با یكدیگر گفتوگو و مفاهمه و مشاركت میكنند.
دهه 1370 خورشیدی دوره شکوفایی ترجمه متون فلسفی و نظری در ایران است. در این دهه روشنفکران و پژوهشگران ایرانی در علوم انسانی به ترجمه آثار و جریانها و مکاتب جدید فکری غربی روی آوردند. حاصل این ترجمهها در عرصه علوم اجتماعی، پرورش و تربیت نسلی از پژوهشگران بود که میکوشیدند مسائل و معضلات جامعه ایران را به میانجی مفاهیم و نظریههای جدید توضیح و تبیین کنند.
چندی پیش در یک مهمانی دوستانه، چند تن از رفقا گفتند که «مایندفولنس» (mindfulness) میکنند و این کار به آنها بسیار کمک کرده. پیشتر این مفهوم را از زبان بابک عباسی شنیده بودم، با ترجمه «توجهآگاهی»، اما خیلی به معنای آن دقت نکردم. حالا برایم جالب شد. دوستم امیرحسین خداپرست گفت که نشر کرگدن کتابی مختصر و مفید منتشر کرده با عنوان «معجزه توجهآگاهی» نوشته تیک نات هان، استاد ذن بودایی، آن را بخوانی خوب است. کتاب را با ترجمه مشترک مرتضی کشمیری و پیوند جلالی یافتم و خواندم. همانطور بود که امیرحسین گفته بود، ساده و سودمند. دریافتم که مترجمان کتاب خود روانشناس هستند. با دکتر مرتضی کشمیری تماس گرفتم و به او ماجرای مایندفولنس دوستانم را گفتم. گفت قضیه خیلی رایجتر از چیزی است که شما شنیدید. قرار شد با او درباره چیستی مایندفولنس یا توجهآگاهی و چرایی رواج آن گفتوگو کنیم، در این باره که این کار چقدر ضروری یا سودمند است و آیا مشکلات و آسیبهایی هم دارد، حاصل گفتوگوی پیش رو است.
آگاهی ما ایرانیها از شرق و همسایگان شرقی بسیار اندك است. این درحالی است كه تا پیش از ورود تجدد، عمده مراودات و ارتباطهای ما با سرزمینهای شرقی بود. در روزگار ما این شناخت اندك سبب شده كه ما ریشههای تاریخی و فرهنگی خود با همسایگان خاوری خود را فراموش كنیم و از استعدادها و ظرفیتهای فراوان مناسبات با آنها غافل شویم.
پزشكها تقریبا در همه جوامع بشری جایگاه متمایز و قابل احترامی داشته و دارند، علت هم تا حدودی روشن است، آنها با جان و سلامتی آدمها سر و كار دارند و همه به آنها محتاجند. این جایگاه ویژه همچنین سبب شده نوعی نگرش ویژه به آنها پدید آید و سبك زندگی آنها یا بهتر است بنویسم انتظار مردم از سبك زندگی و نوع نگاه ایشان به جهان برای غیرپزشكها جالب توجه و جذاب باشد. از این جهت روایت شخصی، بیتعارف، صریح و در عین حال عالمانه یك پزشك از خودش و از تجربیات روزمرهاش قطعا خواندنی و مغتنم است. این كاری است كه سیدرضا ابوتراب در كتاب «اگر پزشك نمیشدم» (نشر كرگدن) كرده است. این كتاب قصه زندگی او است به عنوان یك پزشك و چنانكه خودش نوشته فقط درباره پزشكان و شغل آنها نیست، بلكه «درباره همه آدمها و همه شغلهای عالم است. درباره اینكه خانوادههایمان، همسرانمان، فرزندانمان، شغلمان، ثروتمان، ژنهایمان، محله و كشورمان چگونه ما را تغییر میدهند.» كتاب حاصل تاملات نویسنده در قصههای زندگیاش به عنوان یك پزشك مغز و اعصاب و در تجربههای شغلی با بیمارانش است. نشست نقد و بررسی كتاب «اگر پزشك نمیشدم» نوشته رضا ابوتراب، متخصص مغز و اعصاب به همت علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و دعوت دانشجویان پزشكی دانشكده پزشكی تهران در كانون نبض اندیشه زیرمجموعه جهاد دانشگاهی علوم پزشكی تهران برگزار شد. در این جلسه غیر از نویسنده، شهریار نفیسی استاد نورولوژی، مریم نوروزیان استاد نورولوژی، فاطمه مینایی پژوهشگر فلسفه، ماندانا فرهادیان مترجم و نویسنده، عبدالرضا ناصرمقدسی متخصص مغز و اعصاب، احمد شكرچی جامعهشناس، حسین جنتی شاعر و نویسنده و حسین شیخرضایی استاد فلسفه سخنرانی كردند. آنچه میخوانید گزارشی از سخنرانی بعضی از حاضران در این جلسه است.
پساروش در گفتوگو با رحمان شریفزاده، پژوهشگر فلسفه
زبان فارسی در برابر بنیادگرایی به روایت محمد منصور هاشمی
اول اردیبهشت ماه جلالی به قول شیخ اجل در گلستان، بلبل گوینده بر منابر قضبان ترانهخوان است. این روز را به نام بلند سعدی نامگذاری كردهاند. اقدام بسیار مثبت و خوشایندی است و بهانهای برای آنكه زیباترین ماه سال را با نام و یاد خداوندگار قند پارسی آغاز كنیم. یكی از حسرتها و دریغهای زندگی من آشنایی دیرهنگام با سعدی شیرینسخن است.
وضوح و تمایز دو ویژگی اصلی آثار مصطفی ملکیان است. آشنایان با فلسفه میدانند که رنه دکارت، متفکر قرن هفدهمی فرانسوی و از بنیانگذاران فلسفه مدرن، این دو ویژگی یعنی «وضوح» (Clearness) و «تمایز» (Distinctness) را مهمترین ملاکهای حقیقت میخواند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل