متون مقدس ادیان از جمله قرآن كتاب مقدس مسلمانان را به شیوهها و با رویكردهای گوناگونی میتوان خواند و تفسیر كرد و از منظرهای مختلف به آنها پرداخت. تفسیر عرفانی و رازورزانه قرآن نگاهی است كه همواره از عارفان و اهل تصوف مورد توجه بوده و ایشان با این رهیافت به تاویل و تفسیر داستانها و حكایتهای قرآن پرداختهاند. سید مرتضی مبلغ را بیشتر به عنوان اهل سیاست میشناسند اما تخصص و كار اصلی او عرفان وفلسفه و قرآنپژوهی است. او به تازگی كتاب «تا نجوای خدا با او» را نوشته كه تفسیری عرفانی به شیوهای متفاوت، یعنی«تفسیر عرفانی قرآن با قرآن» از سه داستان موسی (ع) بر پایه متن قرآن است. به این مناسبت با او در مورد ویژگیها و جنبههای مختلف این كتاب گفتوگویی كردیم كه از نظر میگذرد:
همه نگرانند. با هر كسی صحبت میكنی، میگوید: چه میشود؟ شما كه سرتان در درس و كتاب است بگویید، آینده دور پیشكش، همین هفته بعد چه میشود؟ آیا جنگ میشود؟ آیا قیمتها باز قرار است بیشتر و بیشتر شود؟ آیا میشود یك زندگی معمولی داشت؟ پیشبینی آینده كار آدمیزاد نیست، اما از اصحاب علم و معرفت انتظار میرود كه بتوانند روندها و رویهها را پیشبینی كنند و مسیرهای پیش روی جامعه را حدس بزنند.
تعابیر متفاوتی برای توضیح جامعه ایران بهكار میرود: «كوتاهمدت»، «كژمدرن»، «جنبشی»، «غیرقابل پیشبینی»، «در حال فروپاشی» دچار «زوال اخلاقی شده»، «عرفیتر» شده، «بی اعتماد» و ... بعضی از این تعابیر به علت كثرت كاربرد به گزارههای بدیهی بدل شدهاند. اما آیا چنین است؟ آیا واقعا جامعه ایران غیرقابل پیشبینی یا همواره در تقابل با دولت یا كوتاهمدت است؟ اصلا وقتی از جامعه ایران سخن میگوییم، منظور چیست؟ چطور میتوان این احكام را سنجید و مورد بازنگری قرار داد؟ حمیدرضا جلاییپور،استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و فعال سیاسی، نویسنده كتابهایی مانند «جامعهشناسی سیاسی ایران» یا كتاب «ایران: میهن دوستی مسوولانه» است. او به تازگی خاطرات سیاسی و دانشگاهی خود را در كتابی تحت عنوان «در تكاپوی جامعه مدنی» در فضای مجازی منتشر كرده است. جلاییپور دو دهه پیش ایران را «جامعه مدرن بدقواره» مینامید، بعدها به نظریه «جامعه جنبشی» نزدیك شد و هماكنون از آن فاصله گرفته است. در آستانه برگزاری همایش «كنكاشهای مفهومی و نظری درباره ایران» كه قرار است خردادماه سال جاری از سوی انجمن جامعهشناسی برگزار شود، با او گفتوگویی درباره ماهیت علم جامعهشناسی و وضعیت جامعه ایران، صورت دادم كه از نظر میگذرد.
هوش مصنوعی قرار بود یار شاطر بشر باشد، اما به نظر میرسد که در حال تبدیل شدن به تهدیدی جدی برای زندگی انسانی است. پژوهشگران و اهل نظر نگرانیهای عمیقی درباره پیامدهای این فناوری در حال گسترش دارند.
خیلی اوضاع خیته. هوش مصنوعی همینطور در حال پیشروی است و یك به یك سنگرها در مینوردد. همه آنچه قبلا آرزو و آرمان به حساب میآمد، در حال تبدیل شدن به خاطره است. چند وقت همه بیكار میشویم یا در بهترین حالت ناچاریم كار یدی بكنیم و به رعیتهای ماشینها تبدیل شویم، چون در هر كاری كه به ذرهای تفكر و حساب و كتاب نیاز داشته باشد..
آیا جامعه ایران در حال فروپاشی است و صحبت كردن از جامعه و اجتماع در ایران بیمعنا شده؟ سالهاست كه برخی -بعضا اصحاب علوم اجتماعی- میگویند كه ایران دچار فروپاشی اجتماعی شده و گسستها و شكافهای برسازنده اجتماع مثل شكافهای نسلی و جنسیتی و قومی و زبانی و دینی و طبقاتی و فرهنگی به حدی رسیده كه عملا نه با یك جامعه كه با مجموعی از افراد و جزیرههایی ازهم گسسته مواجه هستیم كه به سختی با یكدیگر گفتوگو و مفاهمه و مشاركت میكنند.
دهه 1370 خورشیدی دوره شکوفایی ترجمه متون فلسفی و نظری در ایران است. در این دهه روشنفکران و پژوهشگران ایرانی در علوم انسانی به ترجمه آثار و جریانها و مکاتب جدید فکری غربی روی آوردند. حاصل این ترجمهها در عرصه علوم اجتماعی، پرورش و تربیت نسلی از پژوهشگران بود که میکوشیدند مسائل و معضلات جامعه ایران را به میانجی مفاهیم و نظریههای جدید توضیح و تبیین کنند.
چندی پیش در یک مهمانی دوستانه، چند تن از رفقا گفتند که «مایندفولنس» (mindfulness) میکنند و این کار به آنها بسیار کمک کرده. پیشتر این مفهوم را از زبان بابک عباسی شنیده بودم، با ترجمه «توجهآگاهی»، اما خیلی به معنای آن دقت نکردم. حالا برایم جالب شد. دوستم امیرحسین خداپرست گفت که نشر کرگدن کتابی مختصر و مفید منتشر کرده با عنوان «معجزه توجهآگاهی» نوشته تیک نات هان، استاد ذن بودایی، آن را بخوانی خوب است. کتاب را با ترجمه مشترک مرتضی کشمیری و پیوند جلالی یافتم و خواندم. همانطور بود که امیرحسین گفته بود، ساده و سودمند. دریافتم که مترجمان کتاب خود روانشناس هستند. با دکتر مرتضی کشمیری تماس گرفتم و به او ماجرای مایندفولنس دوستانم را گفتم. گفت قضیه خیلی رایجتر از چیزی است که شما شنیدید. قرار شد با او درباره چیستی مایندفولنس یا توجهآگاهی و چرایی رواج آن گفتوگو کنیم، در این باره که این کار چقدر ضروری یا سودمند است و آیا مشکلات و آسیبهایی هم دارد، حاصل گفتوگوی پیش رو است.
آگاهی ما ایرانیها از شرق و همسایگان شرقی بسیار اندك است. این درحالی است كه تا پیش از ورود تجدد، عمده مراودات و ارتباطهای ما با سرزمینهای شرقی بود. در روزگار ما این شناخت اندك سبب شده كه ما ریشههای تاریخی و فرهنگی خود با همسایگان خاوری خود را فراموش كنیم و از استعدادها و ظرفیتهای فراوان مناسبات با آنها غافل شویم.
پزشكها تقریبا در همه جوامع بشری جایگاه متمایز و قابل احترامی داشته و دارند، علت هم تا حدودی روشن است، آنها با جان و سلامتی آدمها سر و كار دارند و همه به آنها محتاجند. این جایگاه ویژه همچنین سبب شده نوعی نگرش ویژه به آنها پدید آید و سبك زندگی آنها یا بهتر است بنویسم انتظار مردم از سبك زندگی و نوع نگاه ایشان به جهان برای غیرپزشكها جالب توجه و جذاب باشد. از این جهت روایت شخصی، بیتعارف، صریح و در عین حال عالمانه یك پزشك از خودش و از تجربیات روزمرهاش قطعا خواندنی و مغتنم است. این كاری است كه سیدرضا ابوتراب در كتاب «اگر پزشك نمیشدم» (نشر كرگدن) كرده است. این كتاب قصه زندگی او است به عنوان یك پزشك و چنانكه خودش نوشته فقط درباره پزشكان و شغل آنها نیست، بلكه «درباره همه آدمها و همه شغلهای عالم است. درباره اینكه خانوادههایمان، همسرانمان، فرزندانمان، شغلمان، ثروتمان، ژنهایمان، محله و كشورمان چگونه ما را تغییر میدهند.» كتاب حاصل تاملات نویسنده در قصههای زندگیاش به عنوان یك پزشك مغز و اعصاب و در تجربههای شغلی با بیمارانش است. نشست نقد و بررسی كتاب «اگر پزشك نمیشدم» نوشته رضا ابوتراب، متخصص مغز و اعصاب به همت علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و دعوت دانشجویان پزشكی دانشكده پزشكی تهران در كانون نبض اندیشه زیرمجموعه جهاد دانشگاهی علوم پزشكی تهران برگزار شد. در این جلسه غیر از نویسنده، شهریار نفیسی استاد نورولوژی، مریم نوروزیان استاد نورولوژی، فاطمه مینایی پژوهشگر فلسفه، ماندانا فرهادیان مترجم و نویسنده، عبدالرضا ناصرمقدسی متخصص مغز و اعصاب، احمد شكرچی جامعهشناس، حسین جنتی شاعر و نویسنده و حسین شیخرضایی استاد فلسفه سخنرانی كردند. آنچه میخوانید گزارشی از سخنرانی بعضی از حاضران در این جلسه است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل