السدیر مکاینتایر، فیلسوف اسکاتلندی- امریکایی و یکی از بزرگترین اندیشمندان معاصر در زمینه فلسفه اخلاق و سیاست در روزهای اخیر در سن نودوششسالگی درگذشت. اهل فلسفه به ویژه علاقهمندان به فلسفه تحلیلی و طرفداران فلسفه اخلاق و علم سیاست او را میشناسند، اما قطعا او در ایران شهرتی به اندازه فیلسوفان همعصر خود ندارد، اگرچه بیتردید به اندازه نامهایی چون جان رالز و یورگن هابرماس در پیشبرد اندیشه فلسفی در سده بیستم نقش داشته است. مختار نوری، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه و محقق فلسفه سیاسی ازجمله پژوهشگران ایرانی است که طی سالهای اخیر بر اندیشه مکاینتایر و کاربست آن در جامعه ایران تمرکز نموده است.
متون مقدس ادیان از جمله قرآن كتاب مقدس مسلمانان را به شیوهها و با رویكردهای گوناگونی میتوان خواند و تفسیر كرد و از منظرهای مختلف به آنها پرداخت. تفسیر عرفانی و رازورزانه قرآن نگاهی است كه همواره از عارفان و اهل تصوف مورد توجه بوده و ایشان با این رهیافت به تاویل و تفسیر داستانها و حكایتهای قرآن پرداختهاند. سید مرتضی مبلغ را بیشتر به عنوان اهل سیاست میشناسند اما تخصص و كار اصلی او عرفان وفلسفه و قرآنپژوهی است. او به تازگی كتاب «تا نجوای خدا با او» را نوشته كه تفسیری عرفانی به شیوهای متفاوت، یعنی«تفسیر عرفانی قرآن با قرآن» از سه داستان موسی (ع) بر پایه متن قرآن است. به این مناسبت با او در مورد ویژگیها و جنبههای مختلف این كتاب گفتوگویی كردیم كه از نظر میگذرد:
همه نگرانند. با هر كسی صحبت میكنی، میگوید: چه میشود؟ شما كه سرتان در درس و كتاب است بگویید، آینده دور پیشكش، همین هفته بعد چه میشود؟ آیا جنگ میشود؟ آیا قیمتها باز قرار است بیشتر و بیشتر شود؟ آیا میشود یك زندگی معمولی داشت؟ پیشبینی آینده كار آدمیزاد نیست، اما از اصحاب علم و معرفت انتظار میرود كه بتوانند روندها و رویهها را پیشبینی كنند و مسیرهای پیش روی جامعه را حدس بزنند.
تعابیر متفاوتی برای توضیح جامعه ایران بهكار میرود: «كوتاهمدت»، «كژمدرن»، «جنبشی»، «غیرقابل پیشبینی»، «در حال فروپاشی» دچار «زوال اخلاقی شده»، «عرفیتر» شده، «بی اعتماد» و ... بعضی از این تعابیر به علت كثرت كاربرد به گزارههای بدیهی بدل شدهاند. اما آیا چنین است؟ آیا واقعا جامعه ایران غیرقابل پیشبینی یا همواره در تقابل با دولت یا كوتاهمدت است؟ اصلا وقتی از جامعه ایران سخن میگوییم، منظور چیست؟ چطور میتوان این احكام را سنجید و مورد بازنگری قرار داد؟ حمیدرضا جلاییپور،استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و فعال سیاسی، نویسنده كتابهایی مانند «جامعهشناسی سیاسی ایران» یا كتاب «ایران: میهن دوستی مسوولانه» است. او به تازگی خاطرات سیاسی و دانشگاهی خود را در كتابی تحت عنوان «در تكاپوی جامعه مدنی» در فضای مجازی منتشر كرده است. جلاییپور دو دهه پیش ایران را «جامعه مدرن بدقواره» مینامید، بعدها به نظریه «جامعه جنبشی» نزدیك شد و هماكنون از آن فاصله گرفته است. در آستانه برگزاری همایش «كنكاشهای مفهومی و نظری درباره ایران» كه قرار است خردادماه سال جاری از سوی انجمن جامعهشناسی برگزار شود، با او گفتوگویی درباره ماهیت علم جامعهشناسی و وضعیت جامعه ایران، صورت دادم كه از نظر میگذرد.
هوش مصنوعی قرار بود یار شاطر بشر باشد، اما به نظر میرسد که در حال تبدیل شدن به تهدیدی جدی برای زندگی انسانی است. پژوهشگران و اهل نظر نگرانیهای عمیقی درباره پیامدهای این فناوری در حال گسترش دارند.
خیلی اوضاع خیته. هوش مصنوعی همینطور در حال پیشروی است و یك به یك سنگرها در مینوردد. همه آنچه قبلا آرزو و آرمان به حساب میآمد، در حال تبدیل شدن به خاطره است. چند وقت همه بیكار میشویم یا در بهترین حالت ناچاریم كار یدی بكنیم و به رعیتهای ماشینها تبدیل شویم، چون در هر كاری كه به ذرهای تفكر و حساب و كتاب نیاز داشته باشد..
آیا جامعه ایران در حال فروپاشی است و صحبت كردن از جامعه و اجتماع در ایران بیمعنا شده؟ سالهاست كه برخی -بعضا اصحاب علوم اجتماعی- میگویند كه ایران دچار فروپاشی اجتماعی شده و گسستها و شكافهای برسازنده اجتماع مثل شكافهای نسلی و جنسیتی و قومی و زبانی و دینی و طبقاتی و فرهنگی به حدی رسیده كه عملا نه با یك جامعه كه با مجموعی از افراد و جزیرههایی ازهم گسسته مواجه هستیم كه به سختی با یكدیگر گفتوگو و مفاهمه و مشاركت میكنند.
دهه 1370 خورشیدی دوره شکوفایی ترجمه متون فلسفی و نظری در ایران است. در این دهه روشنفکران و پژوهشگران ایرانی در علوم انسانی به ترجمه آثار و جریانها و مکاتب جدید فکری غربی روی آوردند. حاصل این ترجمهها در عرصه علوم اجتماعی، پرورش و تربیت نسلی از پژوهشگران بود که میکوشیدند مسائل و معضلات جامعه ایران را به میانجی مفاهیم و نظریههای جدید توضیح و تبیین کنند.
چندی پیش در یک مهمانی دوستانه، چند تن از رفقا گفتند که «مایندفولنس» (mindfulness) میکنند و این کار به آنها بسیار کمک کرده. پیشتر این مفهوم را از زبان بابک عباسی شنیده بودم، با ترجمه «توجهآگاهی»، اما خیلی به معنای آن دقت نکردم. حالا برایم جالب شد. دوستم امیرحسین خداپرست گفت که نشر کرگدن کتابی مختصر و مفید منتشر کرده با عنوان «معجزه توجهآگاهی» نوشته تیک نات هان، استاد ذن بودایی، آن را بخوانی خوب است. کتاب را با ترجمه مشترک مرتضی کشمیری و پیوند جلالی یافتم و خواندم. همانطور بود که امیرحسین گفته بود، ساده و سودمند. دریافتم که مترجمان کتاب خود روانشناس هستند. با دکتر مرتضی کشمیری تماس گرفتم و به او ماجرای مایندفولنس دوستانم را گفتم. گفت قضیه خیلی رایجتر از چیزی است که شما شنیدید. قرار شد با او درباره چیستی مایندفولنس یا توجهآگاهی و چرایی رواج آن گفتوگو کنیم، در این باره که این کار چقدر ضروری یا سودمند است و آیا مشکلات و آسیبهایی هم دارد، حاصل گفتوگوی پیش رو است.
آگاهی ما ایرانیها از شرق و همسایگان شرقی بسیار اندك است. این درحالی است كه تا پیش از ورود تجدد، عمده مراودات و ارتباطهای ما با سرزمینهای شرقی بود. در روزگار ما این شناخت اندك سبب شده كه ما ریشههای تاریخی و فرهنگی خود با همسایگان خاوری خود را فراموش كنیم و از استعدادها و ظرفیتهای فراوان مناسبات با آنها غافل شویم.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل